به گزارش پایگاه تخصصی فقه حکومتی (وسائل)، آیت الله سیداحمد علمالهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه شهر مشهد در نود و دومین جلسه درس خارج فقه حکومتی که در تاریخ شنبه سیام اردیبهشتماه سال 96 در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد مقدس برگزار شد، در تکمیل بحث «سیر تحوّل نظریه ولایت فقیه در تتبّع آراء فقهاء» به بررسی نظرات مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم درباره نظریه ولایت فقیه پرداخت و اشکالات ایشان به برخی روایات ولایت فقیه را تحلیل نمودند.
خلاصه درس گذشته
آیت الله علم الهدی در ادامه تبیین نظریه سید محمد بحرالعلوم گفت: ایشان بعد از بحث مبادی تصوریّه، وارد مباحث تصدیقیه ولایت فقیه میشود که در بحث مبادی تصدیقیّه سه بحث داریم، اول اصل ثبوت ولایت فقیه که ایشان آن را فیالجمله اجماعی و مفروغٌ عنه میدانند و میفرمایند کسی نیست که منکر ولایت فقیه باشد.
وی با اشاره به دومین بحث علمی خود گفت: بحث درباره گستره و محدوده ولایت فقیه است که مرحوم سید آل بحرالعلوم مانند شیخ انصاری رحمه الله ولایت استقلالی را برای فقیه ثابت نمیدانند و البتّه در خلال برخی موارد ولایت اذنی، لزوم ولایت استقلالی را ثابت میدانند. همچنین ایشان مطلقاً از همان اول اعلام میکنند که قائل به ولایت عامّه فقیه هستند.
استاد درس خارج به دیدگاه سید محمد بحرالعلوم پیرامون ادله ولایت استقلالی اشاره کرد و گفت: وقتی ائمّه علیهم السلام تصریح نمودهاند که خودشان علماء هستند و شیعه متعلّم هستند، هیچ فقیهی ادّعای عالم بودن در مقابل معصوم علیه السلام ندارند. لذا این روایت «نحن العلماء و شیعتنا المتعلّمون» شامل غیر معصوم نمی شود.
وی در جواب از این اشکال افزود: گرچه نظر ما این است که این حدیث دالّ بر ولایت نیست اما آیا بر متعلّم بعد از این که علم را آموخت، عنوان عالم صدق نمیکند؟ یا این که آیا متعلّم از عالم و استادش ارث نمیبرد؟ همچنین وقتی عالم و استاد از انبیاء ارث ببرد، مانعی برای ارث بردن متعلّم و شاگرد نیست؛ همچنان که اگر مثلاً شخصی با فرزندش فوت کند، نوهاش از او ارث میبرد.
خلاصه درس حاضر
آیت الله علم الهدی در این جلسه به بررسی اشکالات مرحوم سید محمد بحرالعلوم درباره ادله نقلی ولایت فقیه پرداخت و گفت: یکی از روایات مورد استناد برای ولایت فقیه، روایت «العلماء حصون الاسلام» است که مرحوم سید متبادر از این روایت را حفاظت از دین اسلام از هر تحریفی می داند، به این بیان که حکام الهی را از ادلّه شرعیّه استنباط و تبلیغ کنند و دین به این صورت حفظ میشود و این روایت بر ولایت دلالت ندارد.
وی در جواب اشکال مطرح شده، گفت: لازمه حفظ اسلام، ولایت است؛ زیرا تمام ضرباتی که به اسلام وارد میشود، به وجود خارجی دین وارد میشود. یک بخش این وجود خارجی، بیان احکام الهی و تکالیف و وظایف بندگان خدا در شریعت است و یک بخش آن هم، پیشگیری از منکرات و جلوگیری از براندازی ارزشها و معروفهای دینی است که این احتیاج به ولایت و حاکمیّت دارد. پس این نیست که علماء صرفاً با تحقیقات دینی اسلام را بتوانند حفظ کنند.
مشروح تقریر این جلسه تقدیم حضور میگردد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مقدّمه
بحث درباره نظریات مرحوم سید محمد آل بحرالعلوم رحمه الله بود که ایشان در ضمن نقض ادلّهای که بر ولایت استقلالی فقیه مطرح شده، بحث میکرد.
اشکال مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم به روایت «العلماء حصون الاسلام»
یکی از روایات مورد استناد برای ولایت فقیه، روایت «العلماء حصون الاسلام» است. مرحوم سید رحمه الله میفرمایند که متبادر از این روایت این است که وظیفه علماء، حفاظت از دین اسلام از هر تحریفی است، به این که تحقیقات علمی درباره دین داشته باشند و احکام الهی را از ادلّه شرعیّه استنباط و تبلیغ نمایند و دین به این صورت حفظ میشود و هیچ کجای این روایت بر ولایت دلالت نمیکند. حصن، قلعه را حفظ میکند، ولی از آن ولایت دانسته نمیشود.
میگوییم لازمه حفظ اسلام، ولایت است؛ زیرا تمام ضرباتی که به اسلام وارد میشود، به وجود خارجی دین وارد میشود. یک بخش این وجود خارجی، بیان احکام الهی و تکالیف و وظایف بندگان خدا در شریعت است و یک بخش آن هم، پیشگیری از منکرات و جلوگیری از براندازی ارزشها و معروفهای دینی است که این احتیاج به ولایت و حاکمیّت دارد. پس این نیست که علماء صرفاً با تحقیقات دینی اسلام را بتوانند حفظ کنند.
اشکال مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم به روایت «اللهم ارحم خلفائی»
روایت بعدی که مورد بحث ایشان قرار گرفته و در دلالت آن بر ولایت خدشه کردهاند: «اللهم ارحم خلفائی... الذین یروون حدیثی و سنّتی» است.
این روایت را هم مرحوم سید رحمه الله قائل شدهاند که آنچه از آن تبادر به ذهن دارد، هدایت مردم است که علماء در هدایت مردم خلیفهی انبیاء هستند نه در ولایت و حکومت. البتّه این که در روایت فرموده «یروون حدیثی و سنّتی» دلالت میکند بر این که اینها در رساندن رسالت پیامبران خلیفه و جانشین هستند و ملاک خلافت در اینها رساندن حدیث و سنّت پیامبر است. پس این خلافت، جانشینی در تبلیغ دین است، نه ولایت. ایشان این نکته تبادر را مطرح نموده و همچنین میگویند که روایاتی مانند «علماء امّتی کانبیاء بنیاسرائیل» در بیان فضیلت علماء و آن وظیفه ایشان برای ابلاغ رسالت و هدایت مردم است. این وجه شبه بین انبیاء و علماء است و متبادر به ذهن، این نکته هدایت و ارشاد است، نه ولایت.
وجه شبه بین مشبّه و مشبّهبه با توجّه به حالات آنها دانسته میشود. وقتی شخصی به شیر تشبیه میشود، مشخّص است که وجه شبه، خصوصیّت شجاعت شیر است، نه ویژگیهای ظاهری و...؛ دربارهی تشبیه علماء به انبیاء هم خصوصیّت علم و تبلیغ دین تبادر به ذهن دارد و نمیشود گفت که تمام آنچه که مشبّهٌبه دارد، برای مشبّه ثابت میشود. مرحوم سید رحمه الله میفرمایند که در مقایسه علماء با انبیاء هم همین قضیّه صدق مینماید و از تمام صفاتی که انبیاء داشتهاند، با عنایت به جنبهای که علماء با انبیاء سنخیّت داشتهاند، یعنی علم و تبلیغ و رسالت، برای علماء ثابت میشود، نه صفات دیگر از جمله ولایت و حکومت.
سایر روایاتی که مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم رحمه الله به آنها اشکال وارد کردهاند
روایت دیگری که ایشان به آن پرداختهاند، روایاتی است که بر فضیلت علماء دلالت میکنند، از جمله حدیث قدسی که حضرت عیسی علیه السلام نقل فرموده که: «انی فضلتهم علی جمیع خلقی الا النبیین و المرسلین».
بر این روایت اشکالی وارد شده که لازمه این روایت این است که علماء از ائمّه علیهم السلام هم افضل باشند، زیرا جمیع خلقی شامل تمام خلایق –بجز انبیاء و رسل- از جمله ائمّه علیهم السلام میشود.
این اشکال وارد نیست، زیرا برخی گفتهاند که مراد از جمیع خلق، افرادی است که در همان زمان ایشان زندگی میکردهاند؛ در زمان ائمّه علیهم السلام هم کسی عالمتر از خود ایشان نبوده است و ایشان از همه اعلم بودهاند.
جواب بهتر هم این است که ائمّه علیهم السلام مصداق کامل علماء هستند و این مصداق کامل بر مصداق ناقص فضیلت دارند. پس این روایت منافاتی با روایاتی که افضلیّت ائمّه علیهم السلام بر انبیاء بنی اسرائیل یا نبیین و مرسلین را بیان میدارند ندارد./ف